مصاحبه پدر شهیدان حسین و سعید فهیمی باپایگاه خبری قم فردا

به گزارش خبرنگارپایگاه خبری تحلیلی قم فردا، امنیت و آرامش امروز ایران اسلامی را به‌حق باید در رشادت‌ها و ازخودگذشتگی‌ها شهدایی دانست که باگذشت از بزرگ‌ترین سرمایه انسانی خود که همانا خون خود بود باعث برجا ماندن ایران اسلامی بعد از تلاطم‌های فراوان شدند.

نقش خانواده شهدا هم در این رابطه بیشتر از اقدام رشادت گونه‌ها شهدا نباشد کمتر از آن‌ها هم نبوده است و چه زیبا در دفاع از آرمان‌های انقلاب و ولایت پدران و مادران شهیدان عزل عشق را سرودند.

محمد فهیمی خود از جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس است که در این راه دو شهید والامقام یعنی سعید و حسین را به‌پای انقلاب فدا کرده و فرزند سوم را هم خود به جبهه فرستاده ولی تقدیر همان دو شهید برای وی و همسرش رقم‌زده بود.

آقای فهیمی با تبسم خاصی به سؤالات ما پاسخ می‌دهد و در لابه لابه‌های صحبت‌هایش پی‌درپی تکرار می‌کند باید در خط ولایت‌فقیه حرکت کنیم.

قم فردا : فرزندانتان در چه سالی به شهادت رسیدند؟

سعید در عملیات کربلای یک مهران در سال 65 و حسین در عملیات والفجر 10 در سال 66 به شهادت رسیدند.

قم فردا: شهید سعید فهیمی چه ویژگی‌های داشت؟

زمانی که در تهران بودیم و سعید به دنیا آمد در کودکی مریضی خاصی گرفت که هر دکتری رفتیم نتیجه نگرفتیم تا اینکه با توسل به حضرت علی‌اصغر (ع) هرروز حالش بهبود پیدا کرد.

 دو تا اسم داشت در خانه علی‌اصغر صدایش می‌کردیم. سال 55 که از تهران به قم آمدیم بعد از دریافت سیکل در حوزه ثبت‌نامش کردیم که صبح‌ها در حوزه درس می‌خواند و شب‌ها هم در دبیرستان مشغول به تحصیل بود.

دروس را در ضبط‌صوتی پر می‌کرد و تا نصف شب آن‌ها را مطالعه می‌کرد، از 9 سالگی نمازش ترک نشده بود و بسیار آرام و ساکت بود. در زمان جنگ بنده مغازه‌ای با برادرم شریک بودم که سعید آمد و گفت جایز نیست هر دو اینجا باشید و باید یکی از شما در جبهه حضور پیدا کند که من به جنگ اعزام شدم.

زمانی که آموزش می‌دیدم می‌آمد و می‌گفت زیاد فکر خانواده را نکن خدا خیلی بزرگ است و با آن سن کم مرا دلداری می‌داد. زمانی که در قلاویزان مجروح شدم وقتی به دیدنم آمد گفتم خوب شد اومدی تا به من رسیدگی کنی که گفت بچه‌ها هستند و به من نیازی نیست و باید بروم از اسلام دفاع کنم.

قم فردا: از نحوه شهادتش بگویید؟

برای عمل به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل شدم و 20 روز بعد زمانی که مرخص شدم خبر شهادتش را آوردند.

قم فردا: از خلق‌وخوی شهید حسین فهیمی هم توضیح می‌دهید؟

حسین هم سن کمی داشت، سال دوم دبیرستان بود که به جبهه اعزام شد و مرتبه سوم زمانی که بعد از رفتن به جنوب به غرب اعزام شد در عملیات والفجر 10 به شهادت رسید.

قم فردا: خاطره‌ای از حسین در ذهن دارید؟

زمانی که می‌خواست برای حضور در جبهه ثبت‌نام کند چون بسیار لاغر بود یک چادر به کمرش بست و یک‌تخته زیر پایش گذاشت تا بتواند ثبت‌نام کند و زمانی که ثبت‌نام کرد با خوشحالی آمد و گفت ما قبول شدیم خودم بدرقه‌اش کردم تا برود و برای اسلام بجنگد.

قم فردا: از بی‌تابی‌های مادران این شهیدان بگویید؟

زمانی که می‌خواستند اجازه بگیرند وقتی مادرشان را بی‌تاب می‌دیدند می‌گفتند چگونه می‌خواهی جواب حضرت زینب (س) را بدهی و با التماس‌های فراوان مادرشان را راضی می‌کردند که با رفتن آن‌ها به جبهه موافقت کند.

قم فردا: هیچ‌وقت دلتان نلرزید؟

فرزند عزیز است ولی در مقابل کفر و باطل بسیار خوشحال بودم که خدا اگر امانتی داده در این راه از من قبول کرده و هیچ‌وقت ناراحت نبودم و حتی زمانی هم که فرزند سومم در جبهه‌ها بود احساس ناراحتی نکردم.

قم فردا: پیام شهدا به جوانان چیست؟

شهدا با اهدای خون خود ثابت کردند که پشت سر رهبرشان را خالی نخواهند کرد و ما باید بسیار مواظب باشیم تا خون شهیدان هدر نرود.

قم فردا: سخن پایانی؟ لشکر شیطان از چهار طرف ما را محاصره کرده است و باید بسیار مواظب باشیم و اگر  پشت ولایت باشیم آن‌ها نمی‌توانند اقدامی انجام دهند و این نکته را هم نباید فراموش کنیم که ما هرچه داریم از ولایت داریم.